ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 28 ساله )

فکرمیکنم ی آدم بدرد نخور شدم دوست دارم با یکی درد دل کنم اما غرورم بهم اجازه نمیده متأهلم وی بآه دوسابه هم ذارم ب هیچ کارم نمیرسم وروزام مفت مفتکی میره


مشاور (علی محمد صالحی)

با عرض سلام و احترام خدمت شما.
وقتی ما در زندگی احساس کنیم که کارهای مفیدی انجام نمیدیم، احساس بدرد نخور بودن در ما بوجود میاد، و یکی دیگه از دلایل بوجود اومدن این احساس اینه که برنامه و هدفی برای خودمون در زندگی مشخص نکردیم.
اولین چیزی که شما احتیاج دارید تا بتونید از دست این احساس ناخوشایند خلاص بشید و احساس خوبی داشته باشید، اینه که واقعا بخواهید که در زندگیتون تغییر ایجاد کنید و تا وقتی که شما خودتون واقعا نخواسته باشید و احساس نیاز نکنید و انگیزه کافی نداشته باشید، موفق نخواهید شد.
قدم بعد این است که حتما براساس اولویت های خودتون، اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تعیین کنید و همه اهدافتون رو یادداشت کنید و جایی در معرض دید خودتون قرار دهید. تعیین هدف در زندگی یک مسئله بسیار خوشایند و جذابی است و هر موقع شما به اهدافتون میرسید ولو اهداف کوتاه مدت و ساده، یک احساس خوب و نشاط آوری در شما ایجاد میشه که انگیزه شما رو برای رسیدن به دیگر اهداف بیشتر میکنه.
سومین مسئله ای که باید با اون آَشنا بشید و توجه جدی و زیادی به اون داشته باشید، بحث مدیریت زمان هست که باید بیاموزید و بصورت جدی رعایت کنید. بنابراین در اینجا نکاتی در مورد مدیریت زمان بیان میکنم، امیدوارم که مفید باشند و در زندگی شما تغییرات مثبت و جذابی بوجود بیاد.
 ابتدا کارهای مهمتر را انجام دهید
این یک قانون طلایی در مدیریت زمان است. سعی کنید هر روز دو یا سه کار بسیار مهمی را که حتماً باید انجام شوند، تعیین کرده و الویت خود را انجام آنها بگذارید؛ هنگامی که این کارها را تمام کردید، روزتان به خوبی پیش خواهد رفت. می توانید به سراغ دیگر کارها بروید و یا آنها را به فردا موکول کنید؛ به هر حال شما کارهای مهم خود را به پایان رسانده اید.
یک کارشناس مدیریت زمان برای تفهیم این موضوع، مثالی به کار برد که دانشجویان هیچ وقت آن را فراموش نخواهند کرد. او همانطور که روبروی دانشجویان ممتاز نشسته بود گفت: "بسیار خوب، دیگر وقت امتحان است!" سپس یک کوزه سنگی دهان گشاد را از زیر زمین بیرون آورد و آن را روی میز گذاشت.
پس از آن حدود دوازده عدد قلوه سنگ که هر کدام به اندازه ی یک مشت بود را یک به یک و با دقت درون کوزه چید. وقتی کوزه پر شد و دیگر هیچ سنگی در آن جا نمی گرفت از دانشجویان پرسید:
"آیا کوزه پر است؟“
همه با هم گفتند: بله
او گفت: "واقعاً؟“
سپس یک سطل شن از زیر میزش بیرون آورد. مقداری از شن ها را روی سنگ های داخل کوزه ریخت و کوزه را تکان داد تا دانه های شن خود را در فضای خالی بین سنگ ها جای دهند.
بار دیگر پرسید: "آیا کوزه پر است؟ “این بار کلاس از او جلوتر بود، یکی از دانشجویان پاسخ داد:
"احتمالا نه"
او گفت: "خوب است" و سپس یک سطل ماسه از زیر میز بیرون آورد و ماسه ها را داخل کوزه ریخت.
ماسه ها در فضای خالی بین سنگ ها و دانه های شن جای گرفتند. او بار دیگر گفت:
"خوب است"
در این موقع یک پارچ آب از زیر میز بیرون آورد و شروع به ریختن آب در داخل کوزه کرد تا وقتی که کوزه لب به لب پر شد. سپس رو به کلاس کرد و پرسید :"چه کسی می تواند بگوید نکته این مثال در چه بود؟"
یکی از دانشجویان مشتاق دستش را بلند کرد و گفت: این مثال می خواهد به ما بگوید که برنامه زمانی ما هر چقدر هم که فشرده باشد، اگر واقعا سخت تلاش کنیم همیشه می توانیم کارهای بیشتری در آن بگنجانیم.
استاد پاسخ داد:"نه!
نکته این نیست، حقیقتی که این مثال به ما می آموزد این است که اگر سنگ های بزرگ را اول نگذارید، هیچ وقت فرصت پرداختن به آن ها را نخواهید یافت.
سنگ های بزرگ زندگی شما کدام ها هستند؟
فرزندتان، محبوبتان، تحصیلتان، رویاهایتان، انگیزه های با ارزش، آموختن به دیگران، انجام کارهایی که به آن عشق می ورزید، زمانی برای خودتان، سلامتی تان و ..."
به یاد داشته باشید که ابتدا این سنگ ها ی بزرگ را بگذارید، در غیر این صورت هیچ گاه به آن ها دست نخواهید یافت.
اگر با کارهای کوچک (شن و ماسه) خود را خسته کنید، زندگی خود را با کارهای کوچکی که اهمیت زیادی ندارند پر می کنید و هیچ گاه وقت کافی و مفید برای کارهای بزرگ و مهم (سنگ های بزرگ) نخواهید داشت.
پس امشب یا فردا صبح، هنگامی که به این داستان کوتاه فکر می کنید، این سوال را از خود بپرسید:
"سنگ های بزرگ زندگی من کدام اند؟” آنگاه اول آنها را در کوزه خود بگذارید.
من در اینجا بیشتر از این در مورد هدف گذاری در زندگی، و مدیریت زمان توضیح نمیدم، اگر نیاز به اطلاعات بیشتری دارید خودتون میتونید از طریق اینترنت  یا مطالعه کتابها اطلاعات بیشتری کسب کنید.
اما نکته دیگری که شما بیان کردید، در مورد درد و دل کردن هست، باید توجه کنید که یکی از نیازهای اساسی زنان این هست که با فرد یا افرادی صحبت کنند و درد و دلهاشون رو بیان کنند، و درون خودشون نریزن، و اگر دائما حرفهاشون رو درونریزی کنند و به کسی نگند، ممکنه بعد از مدتی بخاطر فشار روانی که تحمل میکنن دچار بیماری جسمی یا عصبی بشن. یکی از بهترین کارهایی که شما میتونید در این زمینه انجام بدید تقویت روابط با دوستان تون هست. چون زنان به طرز متفاوتی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و یک سیستم حمایتی فراهم می آورند که استرس و دشواری های زندگی را با یکدیگر تقسیم کرده و از شدت آن می کاهند. این مسئله که به «وقت گذرانی با دوستان مؤنث» تعبیر میشه، در بدن به تولید سروتونین بیشتر کمک می کند؛ و با افسردگی مقابله می کند و در بدن احساس سرزندگی و نشاط به وجود می آورد. بنابراین هر زمان که شما با یک دوست مؤنث، در مورد چیزهای بی اهمیت و روزمره زندگی حرف می زنید، در واقع کار مفیدی در راستای سلامت جسم و روحتان انجام می دهید.
نکته دیگه اینکه، شما یقین بدونید زمانی که برای فرزندتون صرف میکنید، اصلا بحساب این نذارید که مفت مفتکی روزتون رو از دست میدید، چون اولا از جهت معنوی بهشت زیر پای مادران است و اجر معنوی که خداوند به مادران میدهد بی نهایت است. ثانیا شما هر چه بیشتر در زمینه تربیت و پرورش فرزندتون زحمت بکشید در واقع سرمایه گذاری میکنید، چون یکی از نیازهای مهم و اساسی کودکان، نیاز به توجه والدین هست، و اگر پدر و مادر در این زمنیه کوتاهی کنند در آینده باید تاوان کوتاهی خودشون رو بدهند.
موفق و شاد و پیروز باشید

بیشتر بخوانید:
 
چگونه افکار منفی را رها کنیم